نقش آموزش و فهم آیات بر انس با قرآن

نوع مقاله : مقاله علمی ترویجی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسلامی

2 استادیار گروه پژوهشی مطالعات قرآنی

چکیده

درک و فهم قرآن کریم از وظایف مسلمانان است، زیرا قرآن برای هدایت و زبان آن ساده و مردم‌فهم قرار داده شده است. قرآن کریم تعلیم خود را مناسب با ساده‌ترین افهام قرار داده است و لذا هر کس به اندازه خود از آن بهره می‌برد؛ هرچند که فهم کامل و مجموعی آن، ویژه معصومان است. در نوشتار حاضر به این مطلب پرداخته شده که معنای تعلیم در آیات و روایات چیست و فهم قرآن چگونه می‌تواند به انس با کلام الهی منجر شود. این مطالعه نشان می‌دهد که آموزش و فهم قرآن باید توأم با هم باشد و روش‌های صحیح آموزشی نیز همین امر را نشان می‌دهد. انس با قرآن نیز در میان آن‌ها نهفته است و آن را از شیوه ترتیل و قرائت همیشگی و مستمر باید جستجو کرد. اگر آموزش قرآن به شیوه صحیح صورت گیرد، مراجعه مکرر به آیات الهی را به دنبال دارد که موجب فهم آیات الهی می‌گردد و در نتیجه انس با کلام الهی را به دنبال خواهد داشت. این نوشتار به شیوه توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفته و اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای جمع‌آوری شده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Role of Learning and Understanding Verses for Intimacy with the Holy Quran

نویسندگان [English]

  • Kokaby Tahir Somayeh 1
  • Karim Parchebaf Dolati 2
1 MSc in Qurʾān and Hadith Sciences, University of Islamic Denominations
2 Quranic Studies Group
چکیده [English]

Understanding and meaning of the Holy Qurʾān is one of the duties of Muslims, because the Qurʾān is a book of guidance and its language is simple and accessible for the people. The Holy Qurʾān presents teachings in the simplest form, allowing everyone to understand it. Therefore, everyone can take benefit from it according to their own capacity; nevertheless, its full and complete understanding is restricted to the infallibles (a). This paper discusses the meaning of instruction in the verses [of the Qurʾān] and traditions, and how understanding the Qurʾān leads to closeness and intimacy with the words of the Almighty. This study shows that learning [to recite] and understanding of the Qurʾān should be done together; and the correct methods of instruction also demonstrate this. Closeness with the Qurʾān also depends on this, and it must be sought from the methods of slow and continuous reading. If the Qurʾān is taught in the right way, there is frequent recourse to the divine verses which leads to the understanding of the divine verses and this leads to intimacy with the words of the Almighty. The present article is follows a descriptive-analytical method and the information studied has been collected from library texts.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Instruction
  • reflection
  • understanding
  • way of the infallibles (a)
  • recitation of the Qurʾān

مقدمه

قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است که بر پیامبر خاتمa نازل شده است. این کتاب الهی، «کتاب زندگی انسان» است که مایه سعادت و رستگاری است، از این رو این کتاب را هم باید خواند و هم فهمید و هم عمل کرد. به همین جهت نحوه تعلیم آن، نه تنها مانند سایر کتاب‌ها و مجموعه‌ها در بهره‌گیری از محتوایش تأثیر دارد، بلکه به خاطر اصالت لفظ الهی آن، بالاتر از سایر متون است و لازم است که تعلیم آن به صورتی خاص صورت گیرد تا توأم با امر تعلیم و تعلّم آن و فهم آیات، انس با کتاب الهی نیز، تحقق پیدا کند.

در سیستم آموزشی با تفکر، راه برای آموزش بیشتر باز می‌شود (شعبانی، مهارت‌های آموزشی و پرورشی، 1380: 67) و بر همین اساس، آموزش‌ها باید به­گونه­ای باشد که مشوّق مهارت‌یابی در تفکر باشد و این امر با استفاده از مبانی یادگیری امکان پذیر است (شورینی، مکاتب فلسفی و آرای تربیتی، 1378: 91)؛ زیرا پایه و اساس یادگیری فهم است و درک ارتباط میان اجزاء و موضوع، و استعداد موقعیت یادگیری و فعالیت یادگیرنده در ایجاد فهم و بصیرت تأثیر به­سزایی دارد (شریعتمداری، اسلام و تعلیم و تربیت، 1374: 345ـ344) یادگیری از طریق محتوا تحقق می‌یابد و محتوا چیزی است که قرار است آموزش داده شود، محتوا را می‌توان شامل کلیه مطالب، مفاهیم و اطلاعات مربوط به یک درس دانست (میرزابیگی، برنامه‌ریزی درسی و طرح درس در آموزش رسمی تربیت نیروی انسانی، 1380: 160). حداقل دو نوع محتوا در یک درس یافت می‌شود؛ محتوای مکتوب که به صورت متون و کتاب تدوین می‌شود و محتوای شفاهی که آن چیزی است که به صورت مکتوب نباشد و به صورت شفاهی و با ارائه توضیحات بیان می‌شود (فتحی واجارگاه، اصول و مفاهیم برنامه‌ریزی درسی، 1388: 172ـ171).

در قرآن کریم، آموزش از اهداف بعثت پیامبر بیان شده است Pإِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍO (آل‌عمران/ 164) و در سیره معصومانb ارزش فراوانی به آموزش معارف دینی و آیات الهی داده شده است (حسینی زاده، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیتb: 1380: 4/ 17ـ16). ابوعبدالرحمن سُلمی به یکی از فرزندان امیرالمؤمنینg سوره حمد را آموخت. زمانی که سوره را بر پدرش قرائت کرد، امام به معلم هزار دینار و هزار حله داد و دهان او را از درّ پر کرد. به حضرت گفته شد: چرا این مقدار می­دهید؟ امامg فرمود: چگونه این هدیه یعنی آموزش او با آنچه او به فرزند من عطا کرده برابری کند (ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل ابی طالب، 1379: 4/ 66؛ مجلسی، بحارالانوار، 1403: 44/ 191).

مفهوم‌شناسی

تعلیم در معنای اصطلاحی عبارت است از سخن گفتن و القای کلمات معنادار، تا متعلّم معانی را بفهمد و عالم شود (امینی، 1374: 15).

فهم یعنی بررسی آنچه که فرد می­بیند یا می­شنود (شریعتمداری، روانشناسی تربیتی، 1382: 98). مفاهیم به عینی (ملموس) و تعریفی (مانند عدالت) تقسیم‌بندی می‌شود. برخی از مفاهیم از راه تعریف آموخته می­شوند و نمی‌توان آن‌ها را به­صورت عینی آموخت (گانیه، شرایط یادگیری و نظریه آموزشی، 1373: 157؛ سیف، روان‌شناسی پرورشی نوین، 1387: 357).

1. تعلیم در آیات

آموزش و تعلیم کتاب الهی در چندین آیه از قرآن آمده است. با الفاظ Pیعَلِّمُکمُ الْکتابَO (بقره/ 151)، Pیعَلِّمُهُمُ الْکتابَO (بقره/ 129؛ آل‌عمران/ 48؛ جمعه/ 2) بیان شده است. در تفسیر کلمه «الکتاب» بین مفسران آرای متفاوتی وجود دارد. برخی (زمخشرى، الکشاف، 1407: 4/ 530؛ میبدى، کشف الاسرار و عده الابرار، 1371: 10/ 96) آن را همان «قرآن» تفسیر کرده­اند. برخی دیگر، تفسیر آن را فراتر از قرآن می‌دانند. طبرسی در آیه­ای، آن را قرآن (طبرسی، مجمع البیان، 1372: 10/ 429) تفسیر کرده و ذیل آیه­ای دیگر، آن را بیان مفاد و مدلول آیات از حیث اشتمال بر معارف و دلایل توحید و احکام الهى بیان کرده است (همان، ‏1/ 395). علامه طباطبایی مقصود از «تعلیم کتاب» را بیان الفاظ و تفسیر معانى مشکل و متشابه آن می­داند (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417: 19/ 265). فخر رازی در آیه‌ای کتاب را اشاره به شناخت تأویل (فخر رازی، مفاتیح الغیب، 1420: 9/ 419) و در آیه­ای دیگر، مراد از آن را امر به تلاوت و آموزش معانی کتاب و حقایق آن می­داند (همان، ‏4/ 59). همو و آلوسی تعلیم کتاب را فهماندن الفاظ قرآن و کیفیت ادای آن‌ها بیان کرده‌اند (همان، ‏2/ 326؛ آلوسى، روح المعانی، 1415: 1/ 385). در تفسیر سورآبادی آمده است: مى‏آموزد ایشان را کتاب یعنى قرآن و تفسیر قرآن‏ (سورآبادى، تفسیر سورآبادی، 1380: 4/ 2600).

2. تعلیم در روایات

پیامبر اکرم در وصیتی به معاذ بن جمل، زمانی که ایشان را به یمن فرستاد در زمینه تعلیم دادن به آن‌ها فرمود: «اى معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز، و آنان را با اخلاق نیکو تربیت کن» (ابن شعبه حرانى، تحف العقول، 1363: 25؛ مجلسی، بحارالانوار، 1403: ‏74/ 127ـ126). همچنین آن حضرت در ثواب تعلیم قرآن به فرزند، پاداشی بزرگ برمی‌شمارد و می‌فرماید: کسى که فرزند خود را قرآن تعلیم دهد، گویا ده هزار حج و ده هزار عمره به‌جا آورده؛ ده هزار بنده از فرزندان اسماعیلg را آزاد کرده؛ ده هزار مرتبه در جنگ (در راه خدا) شرکت کرده؛ ده هزار مسلمانِ مسکینِ گرسنه را سیر کرده؛ ده هزار مسلمان برهنه را پوشانده؛ به تعداد هر حرفى از حروف قرآن، ده حسنه براى او نوشته شده؛ ده گناه از او محو و بخشیده مى‏شود؛ قرآن با او در قبر خواهد بود تا هنگامى که براى حساب مبعوث شود و در محاسبه باعث سنگینى ترازوی اعمالش خواهد شد و به وسیله قرآن از صراط، همانند برق خاطف مى‏گذرد و بالاخره قرآن از او جدا نمى‏شود تا بر او به میزانی کرامت فرو فرستد که بیش از آن باشد که آرزویش را مى‏کشید (شعیری، جامع الاخبار، بی­تا: 49). حضرت علیg تعلیم قرآن را ازجمله حقوقی می­داند که بر عهده پدر است (سید رضی، 1379: حکمت399، 433).

3. فهم قرآن در آیات

پس از فراگیری قرآن، از مهم‌ترین وظایف مسلمانان، درک و فهم قرآن است (حکیمی، محمد رضا و دیگران، الحیاة، 1380: 2/ 234). بر مومن شایسته است که قرآن را با تدبّر و فهم بخواند و قلبش را به تفکر در معنای آنچه تلفظ می‌کند مشغول دارد و معنای تمام آیه را بشناسد (حمدى زقروق‏، الموسوعة القرآنیه المتخصصه، 1423: 424). خدای متعال می‌فرماید: Pأَفَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراًO (نساء/ 82) آیا در (معانى‏) قرآن نمى‏اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیارى مى‏یافتند. تفهّم در قرآن یعنی، در هر آیه­ای از آن، توضیحی از قرآن را بخواهد (حسینی، هفده گفتار در علوم قرآنی، 1378: 342) و تأمل در قرآن، نگریستن با دقت قلب در معانی است (ابن القیم الجوزیة، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، 1407: 442).

در تفاوت معنای تدبّر و تفکّر آمده است، «تدبر» اندیشیدن و تفکر در وراى ظواهر است تا با جلوه­گر شدن چهره باطن، عاقبت امر مشخص شود. بنابر این دو خصوصیت اصلی تدبّر عبارت است از: کاوش در باطن، توجه به نتایج و عواقب امر. «تفکر» اعم از بررسى ظواهر و باطن امور و بررسى علل و اسباب امور و نتایج و عاقبت آن است (نقی­پورفر، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، 1381: 372).

4. فهم قرآن در روایات

شایسته است بر کسی که قرآن را می­آموزد در آن فهیم هم باشد (ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، 1420: 2/ 66). همچنان که خدا مردم را به تفکر در قرآن دعوت کرده، تا بتوانند به فهم قرآن برسند، پیامبر نیز، فقط مقداری از آیات را تفسیر کرده و بسیاری از آیات را به خود مردم واگذار نموده است (علوى‌مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، 1384: 38)؛ تا با تفکر در آیات بتوانند قرآن را بفهمند. همچنین حضرت رسول اکرم اسلام در حدیث شریف ثقلین همه مردم را به تمسک به قرآن فراخوانده است (جواهری، پرسمان علوم قرآنی، 1385: 167ـ166). معصومانb نیز مردم را به فهم قرآن در حد تفسیر و فهم ظواهر الفاظ آن تشویق می‌کردند، زیرا زبان قرآن ساده و مردم فهم است.

اهل بیتb مبانی و اصولی را ارائه می‌کردند تا مفسران بر اساس آن بتوانند مفاهیم را کشف کنند و بدین ترتیب مردم را به مفاهیم هدایت کرده و عالمانی را برای درک فهم قرآن تربیت می‌کردند (علوی‌مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، 1384: 155)؛ زیرا قرآن برای هدایت کردن به کمال، فرود آمده است. پس اگر قابل فهم نباشد یا انسان توانایی فهم آن را نداشته باشد، نقض غرض می‌شود و حکمت نزول آن لغو می‌گردد. در پرتو فهم قرآن و تأثر از تلاوت آن بود که برخی از مشرکان به اسلام روی آوردند (سعیدى روشن‏، تحلیل زبان قرآن،‏ 1383: 402ـ401). همچنین در فهم قرآن، صحابه یکسان نبودند زیرا بین آن‌ها در فهم آیات و سطح آگاهی‌شان و حدود بهره­وری آن‌ها از محضر پیامبر و همچنین تلاشی که در زمینه فهم قرآن داشتند (مهدوی‌راد، آفاق تفسیر، 1382: 62) و حظ معرفتی و شناختی و صفا و پاکی نفسانی، تفاوت وجود داشت (سعیدى‌روشن، علوم قرآن، 1379: 250).

از آنجا که قرآن تمامی انسان‌ها را قابل تربیت می­داند، تعلیم خود را در جهان توسعه داده و چون افهام در درک معنویات مختلف است؛ لذا تعلیم خود را مناسب ساده­ترین فهم­ها قرار داده است. درنتیجه معنویات در پشت ظواهر قرار گرفته است و هر کس به ­اندازه درک خود از آن بهره می‌برد (طباطبایى‏، قرآن در اسلام، 1353: 40). چنان که پیامبر فرمود: ما پیامبران، دستور یافته‌ایم که با مردم به ایافته        ندازه عقل و درک‌شان سخن بگوییم‏ (کلینی، کافی، 1407: 1/ 23؛ مجلسی، بحارالانوار، 1403: ‏1/ 85). باید توجه داشت که فهم قرآن در هر زمان، از نظر کیفی و کمّی در تکامل است. هر چه فطرت انسان‌ها شکوفاتر، عقل و علم آن‌ها از انسان و جهان، افزون‌تر می‌شود. بنابر این تعداد یافته‌های او از قرآن زیادتر و فهم­های گذشته او نیز عمیق­تر می‌گردد (جوادی آملی، قرآن در قرآن، 1388: 453). باید در نظر داشت که با توجه به مراتب فهم افراد، نباید به فهم­های صحیح خود از قرآن اکتفا کرد و البته نباید فهم افراد دیگر را تخطئه نمود (نقی‌پورفر، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، 1381: 305).

آیات قرآن دارای مراتب، تأویل، باطن، استعارات و تمثیل است و لذا قابل فهم برای همه مردم نیست؛ به همین جهت نیاز به تفسیر دارد (علوى‌مهر، روش‌ها و گرایش‌هاى تفسیرى‏، 1381: 196). مثلا در روایتی از عَدى بن حاتم آمده است: هنگامی که آیه Pحَتَّى یتَبَینَ لَکمُ الْخَیطُ الْأَبْیضُ مِنَ الْخَیطِ الْأَسْوَدِO (بقره/ 187) نازل شد، ریسمان سیاه و ریسمان سفیدى تهیه کردم و آن را زیر بالش خود گذاشتم و مدتى به آن نگریستم ولى برایم آشکار نشد. صبح روز بعد نزد رسول اکرمa رفته، ماجرا را تعریف کردم. در جواب فرمود: مقصود آیه، سیاهى شب و سفیدى روز است (بخاری، الصحیح، 1422: 4/ 599؛ اوسى، روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، 1381: 135). این روایت، نشان می‌دهد پیامبر آن را برای عدی بن حاتم تفسیر کردند.

اولین عامل در فهم‏ قرآن‏، آشنایى با زبان عربى و سبک بیان قرآن و اصول و قواعد فهم معنا از الفاظ و عبارات است‏ (شاکر، مبانی و روش‌های تفسیری، 1382: 209). بلاشر می‌گوید مسئله فهم‏ قرآن‏ براى هر مسلمان، در خور اهمیت است. مرحله فهم معانی، زمانی است که فرد بتواند درس خود را درست و روان تکرار کند؛ مواضع وقف را بشناسد و مطابق سنت جارى از نوشتن قرآن آگاه باشد (بلاشر، درآمدی بر قرآن، 1372: 200ـ199).

راغب در مقدمه کتاب خود آورده است: نخستین چیزى که از علوم مختلف براى درک و فهم قرآن نیاز داریم و باید به آن پرداخته شود علوم الفاظ است. تحصیل و به دست آوردن معانى مفردات الفاظ، در حقیقت نخستین یارى کننده کسى است که مى‏خواهد معانى قرآن را بفهمد و آن را درک کند و مانند به دست آوردن وسائل بنایى یا آجر است که براى معمار و سازنده ساختمان، نیازهاى اوّلیه اوست و در این مرحله به آن‌ها نیاز دارد (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، 1412: 54). فهم ظواهر قرآن همگانی است، اما فهم مجموعه قرآن اعم از تنزیل و تأویل، و ظاهر و باطن، ویژه معصومانb است (جوادی آملی، تسنیم، 1388: 1/ 103). به تعبیر دیگر، فهم ظاهر آیات برای همه میسر است هرچند نیاز به مراجعه به تفسیر داشته باشد و باطن درجات متفاوتی متناسب با درجات علم و عقل و علم لدنّی دارد که اهلش آن را می­داند (کمالى دزفولى،‏ قانون تفسیر، 1354: 345)؛ زیرا باطن قرآن ژرف و عمیق است، چنان که امام علیg فرمود: «الْقُرْآنُ ظَاهِرُهُ‏ أَنِیقٌ‏ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ» (سید رضی، نهج البلاغه، 1379: خطبه18/ 65)؛ ظاهر قرآن، شگفت و باطنش شگرف است.

حقیقت قرآن بیرون از مقوله لفظ است و نظر به باطن دارد که مختصّ انبیای الهی و معصومانb است (نقی‌پورفر، پژوهشی، 1381: 573). امیرالمؤمنینg مى‏فرماید: «إِنَّ اللَّه‏ قَسَّمَ کلَامَهُ ثَلَاثَةَ أَقْسَامٍ فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ یعْرِفُهُ‏ الْعَالِمُ‏ وَ الْجَاهِلُ‏ وَ قِسْماً لَا یعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمْییزُهُ مِمَّنْ‏ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ وَ قِسْماً لَا یعْرِفُهُ إِلَّا اللهُ وَ أُمَنَاؤُهُ‏ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم» (طبرسى، مجمع البیان، 1403: 1/ 253)؛ خدا کلامش را سه بخش کرده است: قسمتی از آن را طوری قرار داده است که عالم و جاهل آن را مى‏شناسد، قسمتی را کسى نمى،‏فهمد مگر آن که ذهنش صفا و حسّی لطیف و تشخیصی صحیح دارد از کسانی که خدا سینه‏شان را براى اسلام گشوده است، قسمتی دیگر را فقط خدا و امانت‏داران او و راسخان در علم می­‏دانند.

با توجه به آنچه بیان شد صِرف توجه به لفظ، منجر به فهمیدن نمی‌شود، بلکه برای آن که آموزش قرآن منجر به فهمش شود، باید به بیان تفسیر، تاویل، آموزش معانی و دلالت آیات توجه نمود؛ زیرا فضیلت تلاوت قرآن در خوب خواندن، تدبر و اندیشیدن است (طاهری، درس‌هایی از علوم قرآنی، 1377: 1/ 52) و فهم همه جانبه قرآن کریم در گروی تعلّم و تدبّر است (شاکر، مبانی و روش‌های تفسیری، 1382: 222ـ221).

5. انس با قرآن

آموزش باید توأم با فهم قرآن باشد. ارائه روش‌های آموزشی و بیان مبانی حاکم بر این روش‌ها، مشخص می­کند که انس با قرآن نیز در میان این موارد نهفته است. انس با قرآن باید همیشگی باشد و پذیرفته نیست کسی قرآن را کتاب خود بداند و ادعای پیروی از آن را داشته باشد، اما با آن انسی نداشته باشد (فاکر میبدی، مراحل انس با قرآن، 1385: 13). براى انس‏ با قرآن در خود قرآن‏، عناوین «قرائت»، «تلاوت»، «ترتیل»، «استماع و انصات» و «تدبر» آمده است‏ (همان، 378). گاهی در انس‏ با قرآن‏ و تدبر در آن، به آیات الهى گوش جان مى‏سپاریم و گاهی خودمان به قرائت اقدام مى‏نماییم‏.

طبق آیه Pوَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًاO (مزمل/ 4) پیامبرa باید قرآن را ترتیل نماید. طبعاً آن حضرت، کمال شیوه انس و تدبر در قرآن را به کار می­گرفت که در دستور تلاوت به ترتیل آمده و در روایتی از ایشان چنین آمده است: «مَن استَمَعَ إلى آیة مِن کتابِ اللّه کتِبَت له حسنةً مضاعفةً و مَن تلا آیةً مِن کتابِ اللّه کانت له نوراً یومَ القیامة» (ابن کثیر، فضائل القرآن، 1416: 298)؛ کسی که آیه­ای از کتاب خدا را بشنود برای او پاداشی مضاعف نوشته می‌شود و کسی که آیه­ای از کتاب الهی را تلاوت کند در روز قیامت برای او نوری می‌شود. (فاکر میبدی، مراحل انس با قرآن، 1385: 95ـ94). بنابراین، باید گفت انس با قرآن و تدبّر در آن، با قرائت آن به شیوه ترتیل حاصل می­شود. اگر آموزش با رعایت اصول آن و به شیوه صحیح صورت گیرد انس با قرآن را نیز به دنبال دارد و موجب می­شود که انسان با قرآن، الفت و انس پیدا کند. البته منظور از «ترتیل» شیوه متداول و معروف به این نام نیست؛ بلکه ترتیل عبارت است از «شیوه منظمی که متن و فهم قرآن به طور همگام و با کیفیت مناسب قرائت می‌شود».

تعبیراتی همچون «اهل القرآن»، «صاحب القرآن» و «حَمَلة القرآن» که در روایات آمده، درحقیقت تعبیر دیگری از مأنوسان با قرآن است (همان، 20). حضرت علیg در روایتی، به زیبایی از عظمت قرآن و ضرورت انس و تدبر در آن چنین یاد می­کنند (نقی‌پورفر، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، 1381: 25) و می­فرماید: آگاه باشید! همانا این قرآن پند دهنده‏اى است که نمى‏فریبد، و هدایت کننده‏اى است که گمراه نمى‏سازد، و سخنگویى است که هرگز دروغ نمى‏گوید. کسى با قرآن همنشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست؛ در هدایت او افزود و از کوردلى و گمراهى‏اش کاست (سید رضی، نهج البلاغه، 1379: خطبه 176/ 333). در بیانی دیگر می­فرماید: «وَ إِنْ أَرَدْتَ الْمُونِسَ فَالْقُرْآنُ یکفِیک» (شعیری، جامع الاخبار، بی­تا: 181)؛ اگر مونسی می‌خواهی، قرآن تو را کافی است. در روایتی دیگر نیز آمده است: کسی که به تلاوت قرآن انس داشته باشد، از جدایی برادرانش احساس تنهایی نخواهد داشت (تمیمى آمدى، 1410: 638).

تکرار آیات نیز موجب انس گرفتن با آیات الهی می­شود، زیرا شخص، پیوسته آیات را در ذهن دارد و درنتیجه با آن مانوس می­شود. زمانی که امام سجادg آیه Pمالِکِ یَومِ الدّینِO (فاتحه/ 4) را قرائت می­کرد آن را تا حدی تکرار می­کرد که نزدیک بود جان به جان‌آفرین تسلیم کند (کلینی، کافی، 1407: ‏2/ 602). همچنین آن حضرت، در دعای ختم قرآن از خدا می‌خواهد قرآن را مونس تاریکی­ها قرار دهد (صحیفه سجادیه‏، ‏1376: 178). امام صادق g نیز انس و الفت را در قرائت قرآن یافته و می­فرماید: «انس را طلب می­کردم و آن را در قرائت قرآن یافتم» (نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، 1408: 12/ 174).

انس با قرآن مراتبی دارد که با توجه به مجموع روایاتِ مربوط به قرآن، از نگهداری قرآن در خانه شروع می­شود و پس از طی مراحلِ نگاه کردن به آیات قرآن، گوش فرادادن به تلاوت قرآن، تلاوت قرآن، تدبّر و تفکر در قرآن، با بالاترین مرحله یعنی عمل به قرآن پایان می­یابد (هادوى کاشانى، مراتب انس با قرآن در روایات، پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن).

همچنین از شرایط انس با قرآن، می­توان از طهارت، خشوع و شناخت عظمت قرآن نام برد و مواردی همچون کبر و خودبزرگ بینی و روی آوردن به دنیا را از موانع انس با قرآن برشمرد. از موارد دیگر انس با قرآن، نزول تدریجی قرآن است که در زمان پیامبر موجب شد تا مردم بتوانند قرآن را به تدریج یاد گرفته و مفاهیم و معانی آن را کاملا جذب نمایند (نجاتی، قرآن و روان‌شناسی، 1381: 264).

بنابراین، آشنایی با روش‌های آموزشی قرآن و مبانی حاکم بر آن، موجب انس هر چه بیشتر با قرآن می­شود و حتی می‌توان انس با قرآن را در میان این روش‌ها و مبانی، نهفته دانست.

6. ارتباط آموزش و فهم قرآن

فهم ظاهر و باطن قرآن با رجوع به اهل آن برای همه میسر است و این چنین نیست که قرآن بالاتر از فهم بشر باشد؛ زیرا خدا به تدبّر دعوت کرده است. شأن پیامبر تعلیم است و آن، زمانی است که فهم مطلب مشکل باشد نه ممتنع؛ زیرا اگر فهم مطلبی بدون معلم ممتنع باشد با تعلیم هم غیرممکن است. وقتی خدا قرآن را به زبان قومی نازل کرده هدفش فهماندن به آن‌ها بوده است و تعابیر برهان و تبیان و نور و منذر و راهنما و… برای قرآن و همچنین روایاتی که در این زمینه آمده در صورتی است که فهم قرآن برای انسان ممکن باشد (طاهرى، درس‌هایی از علوم قرآنی، 1377: ‏1/ 91ـ89؛ مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، 1380: ‏2/ 55 و 67ـ65). مواردی مانند عقلایى بودن زبان قرآن یعنی‏ این که سخن گفتن قرآن طبق اصول محاوره عقلایى با مردم است و از آنجا که محاورات دیگران قابل فهم است، آیات قرآن نیز قابل فهم مى‏شود؛ تحدی قرآن؛ و فراخوان تدبر در آیات‏ (مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، 1380: ‏2/ 64ـ63) امکان فهم قرآن‏ را می‌رساند.

از مسائل مهمی که در فهم قرآن مؤثّر است، شناخت هدف از نزول قرآن است، زیرا هدف از نزول، سایه خود را بر معناى قرآن مى‏افکند (حکیم، علوم قرآنی، 1378: 43). در فهم قرآن، مراعات سیاق آیه و جمله­ای که در آیه وجود دارد (قرضاوی، قرآن منشور زندگی، 1382: 389؛ فولادوند، قرآن‌شناسی، 1380: 309) و نیز فهم مثل‌ها از موارد مهم است (کمالى دزفولى، قرآن ثقل اکبر، 1372: 329). قرآن نسبت به بطونی که دارد جنبه مَثَل به خود می‌گیرد تا معارف به افهام نزدیک شود (طباطبایی، قرآن در اسلام، 1353: 42ـ41). شرط بهره‏جستن از مَثَل‌ها تعقل در آن‌هاست (جوادی آملی، قرآن در قرآن، 1388: 447) و تعقّل در امثال قرآن، بنا بر آیه 43 سوره عنکبوت تنها در توان عالمان است.

7. تأثیر آموزش بر انس با قرآن

قرآن کتاب هدایت الهی برای بشر است که برای بهره بردن از آن و انس با آن، آموزش آن اهمیت ویژه‌ای دارد. نحوه تعلیم قرآن، نه تنها مانند سایر کتاب‌ها و مجموعه‌ها در بهره‌گیری از محتوایش تأثیر دارد، بلکه به خاطر اصالت لفظ الهی آن، بالاتر از سایر متون بوده و لازم است که تعلیم آن به صورتی خاص صورت گیرد تا توأم با امر تعلیم و تعلّم آن، فهم آیات و انس با آن نیز تحقق پیدا کند.

آموزش قرآن، در سیره پیامبر از طریق اِقراء و اِسماع دنبال می‌شد (معارف، مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، 1383: 149). اقراء به معنای آموزش عبارات و مفاهیم به­صورت توأمان بود و رسول خدا در مسیر اقراء حقایقی از مفاهیم را بیان می­فرمود (همان، 225ـ224). در دوران پیامبر فهم قرآن مقدمه­ای برای عمل به­شمار می‌رفت (فولادوند، قرآن‌شناسی، 1380: 26). ایشان به تدبر در آیاتی که تعلیم داده می‌شد اهتمام داشتند. ابن مسعود نقل می‌کند: رسول خدا ده آیه را برای اصحاب قرائت می‌کردند و آنان به ده آیه دیگر نمی­پرداختند تا عملی را که در آن آمده دریابند و امر و نهی و حلال و حرام آن را دریافت نمایند (قرطبی، تفسیر قرطبی، 1423: 1/ 39).

البته پیامبرa در آموزش، افزون بر شیوه عمومی، با بیان معانی و تفاسیر آن به عده­ای از اصحاب و بیش از همه به حضرت علیg، آموزش‌های ویژه­ای نیز داشته است (علوی‌مهر، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، 1384: 34). آن حضرت می‌فرماید: آیه‌اى بر رسول خداa نازل نمى‏شد، مگر آن را بر من خواند و آن را املا مى‏فرمود. من هم آن را با خط خودم مى‏نوشتم و آن حضرت تأویل، تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص و عام آیات را به من مى‏آموخت. آن حضرت براى من دعا کرد که خدا فهم و حفظ آیات را به من عطا کند. از زمانى که آن حضرت براى من دعا کرد، هیچ آیه و دانشی از آن را فراموش نکردم (کلینی، کافی، 1407: 1/ 64).

به این ترتیب آموزش قرآن باید به روش­های خاص خود صورت گیرد تا موجب انس با آیات الهی گردد. شیوه صحیح آموزش روش‌های قرائت موجب می­شود تا همراه با تفهم آیات الهی، انس با قرآن نیز بیشتر گردد؛ زیرا برای فهم بیشتر آیات الهی باید با قرآن مأنوس بود و پیوسته آیات الهی را تکرار کرد و بر قرائت آن مداومت نمود.

8. تأثیر فهم قرآن بر انس با آن

یکی از اهداف آموزش و مؤثر بر فهم آن، تدبر است. تدبر عبارت است از تفهّمِ روشمندِ مجموعیِ منسجمِ ظاهرِ عباراتِ قرآن و تکمیل کننده مهارت‌هایی چون قرائت و تلاوت که پس از آن‌ها قرار می­گیرد. مقدمه عمل به قرآن است و موجب انس بیشتر با ظاهر الفاظ و عبارات می­شود و درنتیجه موجب فهم بیشتر آیات و سور می­گردد (الهی­زاده، تدبر از نگاه قرآن و عترت، آشنایی با تدبر در قرآن، موسسه تدبر در قرآن و سیره، آدرس اینترنتی: www.mftqs.com).

فهم آیات قرآن موجب می­شود تا متعلّم قرآن بتواند بین آیات الهی ارتباط برقرار کند و آیات را در موضوعات مختلف به کار ببرد تا راهنما باشد (قرضاوی، قرآن منشور زندگی، 1382: 595). این، جز از راه انس با قرآن میسر نمی­شود. باید درنظر داشت که معارف قرآن، مراتب فراوانی دارد و هر مرتبه از آن را، گروهی خاص بهره­مند می­شوند. امام حسینg فرمودند: کتاب خدا بر چهار مرتبه است: عبارت، اشاره، لطایف و حقایق؛ عبارت برای عموم مردم، اشاره برای خواص، لطایف برای اولیا، و حقایق برای انبیاست (مجلسی، بحارالانوار، 1403: 92/ 20). هر کس به اندازه استعداد خود از قرآن بهره می‏برد تا به «مقام مکنون» آن برسد؛ مقامی که تنها پیامبر اکرمa و اهل‏بیتb به آن راه دارند. همگان توفیق بهره‌مندی از قرآن را ندارند؛ زیرا گناه و الحاد و تقلیدِ باطل از گذشتگان، قفل قلب آدمی است و انسان را از تدبر باز می‌دارد. صِرف دانستن عربی هم برای فهم کافی نیست و باید آشنا با قواعد ادبیات عرب و سایر علوم پایه موثر در فهم قرآن بود (جوادی آملی، دین‌شناسی، 1387: 86ـ83).

روایت شده است: پیامبر فرمود: هیچ مرد و زن مؤمن، آزاده یا برده­ای نیست مگر حق واجبی برای خدا بر عهده اوست که قرآن را فراگیرد و آن را بفهمد. سپس آیه­ 79 سوره آل عمران را به ­عنوان شاهد مثال قرائت کردند (نوری، مستدرک الوسائل، 1408: ‏4/ 233ـ232).

حضرت علیg جایگاه فهم را بعد از شنیدن بیان کرده و می‌فرمایند: ای انسان، بشنو؛ سپس بفهم؛ بعد یقین کن و آنگاه به ­کار ببر (کلینی، کافی، 1407: ‏2/ 456؛ دارمی، سنن الدارمی، 1434: 1/ 158؛ ابن بابویه، معانی الاخبار، 1403: 226). در روایتی دیگر، آن حضرت می‌فرمایند: آگاه باشید! علمی که فهم در آن نباشد، قرائتی که در آن تدبر نباشد و عبادتی که در آن تفقه و فهم عمیق نباشد خیری ندارد (دارمی، سنن الدارمی، 1434: 1/ 158؛ ابن بابویه، معانی الاخبار، 1403: 226).

تقوا و طهارت، شرطِ فهم قرآن است (جوادی آملی، قرآن در قرآن، 1388: 369) و جهل و استکبار، دو مانع فهم قرآن است؛ زیرا کسانی که جاهل‌اند اهل تفکر نیستند و مستکبران خضوع ندارند و خدا قلبشان را از درک معارف منصرف می‌سازد (همان، 365). در آیه 127 سوره توبه خدا از کسانى یاد می‌کند که بر اثر مُهری که در دل­‌هایشان نهاده شده از درک حقیقت عاجز مانده‏اند. در آیه 87 از همان سوره، بیان می‌شود که بر دل‌هایشان مُهر زده شده است، در نتیجه قدرت درک ندارند. همچنین قلب بسته را در آیه 24 سوره محمد از موانع تدبّر در قرآن برمى‏شمرد. بنا بر این قاری برای فهم معانی قرآن باید موانع و حجاب‌ها را از خود دور کند، صفات رذیله را از خود دور کند و از گناهان پرهیز نماید (طاهری، درس‌هایی از علوم قرآنی، 1377: ‏1/ 63).

به این ترتیب، تدبر در مراحل‌ مختلف‌ قرائت‌ و فهم‌ تجلی‌ می‌یابد که در اصلِ قرائت، یعنی پی در پی آوردن الفاظ و مداومت بر امر قرائت. تدبر در فهم یعنی توجه به مفاهیم موجود در لایه‌های مختلف آیات. تدبر در اصل قرائت و در فهم آیات باید به­صورت توأمان باشد. آنچه خارج از قرائت صورت می‌گیرد، تدبر نیست بلکه تفکر یا تعقل است.

نتیجه

1. آموزش قرآن باید به­گونه­ای باشد که منجر به فهم مطالب و انس با قرآن گردد تا مثمر ثمر باشد؛

2. فهم ظاهر قرآن همگانی است؛ اما فهم باطن و تأویل قرآن مختص اهل آن است که با مراجعه به اهلش، فهم قرآن برای همگان میسر می‌شود؛

3. روش‌های آموزشی بیان شده، الگویی است که باید آن را به کار بست تا با استفاده از این روش‌ها، به فهم کتاب الهی دست پیدا کرد و بتوان با آن انس گرفت؛

4. در روش‌های آموزش قرآن، مراحلی مانند اقراء، استماع و کتابت طی می­شود که در آن، آموزش الفاظ همراه با مفاهیم صورت می­گیرد و موجب انس با آیات الهی می­گردد؛ زیرا به نوعی انس با قرآن در میان روش‌های آموزشی نهفته است؛

5. آموزش قرآن اگر به شیوه صحیح صورت گیرد موجب می­شود که فرد، مکرر به قرآن مراجعه کند و در نتیجه با مراجعات زیاد به قرآن، فهم آیات الهی میسر شده و در نتیجه انس با آیات نیز محقق می­گردد.

  1. کتابنامه

    1. ابن القیم الجوزیة، محمد بن أبی بکر، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، محققان شعیب الأرناؤوط، و عبدالقادر، بیروت و الکویت: مؤسسة الرسالة و مکتبة المنار الإسلامیة، چاپ چهاردهم، 1407ق.
    2. ابن بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق: على اکبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1403ق.
    3. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق: على اکبر غفارى، قم: جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق‏‏.
    4. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالبb، قم: علامه، 1379ق.
    5. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، محقق: سامی بن محمد سلامه، بی­جا، دار طیبة للنشر والتوزیع، 1420ق.
    6. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، فضائل القرآن، قاهره: مکتبه ابن تیمیه، 1416ق.
    7. امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم وتربیت، چاپ سوم، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان، 1374ش.
    8. اوسى، على، روش علامه طباطبایى در تفسیر المیزان، مترجم: سید حسین میر جلیلى، تهران: چاپ و نشر بین الملل‏، 1381ش.
    9. آلوسى، محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم،‏ محقق: على عبدالبارى عطیة، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415ق‏.
    10. بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، تحقیق، محمد زهیر بن ناصر الناصر، بی­­جا، دار‌طوق النجاة، 1422ق.
    11. بلاشر،  تسنیم، محقق: علی اسلامی، چاپ هشتم، قم: انتشارات اسراء، 1388ش.
    12. بلاشر،  دین شناسی، محقق: محمد رضا مصطفی­پور، چاپ پنجم، قم: انتشارات اسراء، 1387ش.
    13. بلاشر، درآمدى بر قرآن‏، مترجم: اسدالله مبشری، تهران: نشر ارغنون‏، 1372ش.
    14. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، محقق: محمد محرابی، چاپ هشتم، قم: نشر اسراء، 1388ش.
    15. جواهری، محمد حسن، پرسمان علوم قرآنى، چاپ سوم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1385ش.
    16. حسینی، حسین، هفده گفتار در علوم قرآنى، چاپ دوم، تهران: بدر، 1378ش.
    17. حسینی‌زاده، علی، سیره تربیتی پیامبر و اهل البیت» جلد چهارم، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1380ش.
    18. حکیم، محمد باقر، علوم قرآنی، مترجم: لسانی فشارکی، محمد علی، تهران: تبیان، 1378ش.
    19. حکیمی، محمد رضا و دیگران، الحیاة، مترجم: احمد آرام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
    20. حمدى زقروق‏، محمود، الموسوعة القرآنیة المتخصصة، القاهرة: وزارة الاوقاف مصر، 1423ق.
    21. دارمی، عبد الله بن عبد الرحمن، سنن الدارمی، محقق: نبیل هاشم الغمری، بیروت: دار‌البشائر، 1434ق.
    22. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، محقق: صفوان عدنان داودى، دمشق و بیروت: دارالعلم الدار الشامیة، 1412ق.
    23. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دار الکتاب العربی‏، چاپ سوم، 1407ق.
    24. سعیدى روشن‏، محمد باقر، تحلیل زبان قرآن،‏ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى ـ موسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه‏، 1383ش.
    25. سعیدى روشن‏، محمد باقر، علوم قرآن، قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى‏، چاپ دوم،  1379ش.
    26. سور آبادى، عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادى،‏ محقق: على اکبر سعیدى سیرجانى‏، تهران‏: فرهنگ نشر نو، 1380ش.
    27. سیف، علی اکبر، روانشناسی پرورشی نوین، تهران: دوران، 1387ش.
    28. شاکر، محمد کاظم، مبانی و روش‌های تفسیری، قم: مرکز جهانى علوم اسلامى‏، 1382ش.
    29. شریعتمداری، علی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ هجدهم،‌ 1382ش.
    30. شریعتمداری، علی، روانشناسی تربیتی، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم، 1374ش.
    31. شعبانی، حسن، مهارت‌های آموزشی و پرورشی، تهران: سمت، چاپ یازدهم، 1380ش.
    32. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف: مطبعة حیدریة، بی­تا.
    33. شورینی، خلیل، مکاتب فلسفی و آرای تربیتی، تهران: انتشارات یادواره کتاب، 1378ش.
    34. الصحیفة السجادیة‏، قم: دفتر نشر الهادى‏، 1376ش.
    35. طاهرى، حبیب الله، درس‌هایى از علوم قرآنى، قم: اسوه، 1377ش.
    36. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏‏، چاپ پنجم، 1417ق.
    37. طباطبایی، محمد حسین، قرآن در اسلام‏، تهران: دار الکتب الاسلامیه‏، چاپ دوم، 1353ش.
    38. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
    39. علوى مهر، حسین، روش‌ها و گرایش‌هاى تفسیرى، قم: اسوه، 1381ش.
    40. علوى‌مهر، حسین، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، قم: مرکزجهانى علوم اسلامى‏، 1384ش.
    41. فاکر میبدی، محمد، مراحل انس با قرآن، قم: پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، 1385ش.
    42. فتحی واجارگاه، کوروش، اصول و مفاهیم برنامه ریزی درسی، تهران: بال، 1388ش.
    43. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
    44. فولادوند، محمد مهدى، قرآن شناسی، تهران: ‏الست فردا، 1380ش.
    45. قرضاوی، یوسف، قرآن منشور زندگی، مترجم: عبدالعزیز سلیمی، تهران: احسان، 1382ش.
    46. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر، محقق: هشام سمیر البخاری، ریاض: دار عالم الکتب، 1423ق.
    47. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محققان على اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.‏
    48. کمالى دزفولى،‏ على، قانون تفسیر، تهران: کتابخانه صدر، 1354ش.
    49. کمالى دزفولى،‏ على، قرآن ثقل اکبر، قم: اسوه، 1372ش.
    50. گانیه، رابرت میلز، شرایط یادگیری و نظریه آموزشی، مترجم: جعفر نجفی زند، تهران: انتشارات رشد، 1373ش.
    51. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محقق: جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
    52. مصباح یزدى‏، محمد تقى، قرآن‏شناسى، چاپ دوم، قم: موسسه آموزشى وپژوهشى امام خمینى‏، 1380ش.
    53. معارف، مجید، مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، تهران: نبا، 1383ش.
    54. مهدوی راد، محمد علی، آفاق تفسیر، مقالات و مقولاتی در تفسیر پژوهی، تهران: هستی نما، 1382ش.
    55. میبدى، احمد بن ابى سعد، کشف الأسرار و عدةالأبرار، محقق: علی اصغر حکمت، چاپ پنجم، تهران: انتشارات امیرکبیر،‌1371ش.
    56. میرزا بیگی، علی، برنامه ریزی درسی و طرح درس در آموزش رسمی و تربیت نیروی انسانی، تهران: یسطرون، 1380ش.
    57. نجاتی، محمد عثمان، عرب، عباس، قرآن و روانشناسی، مشهد: آستان قدس، چاپ پنجم، 1381ش.
    58. نقی­پورفر، ولی الله، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، تهران: اسوه، چاپ چهارم، 1381ش.
    59. نورى، حسین بن محمد تقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: موسسه آل البیتb، 1408ق‏.
    60. نهج البلاغه، سید رضی، مترجم محمد دشتی، قم: مشهور.
    61. هادوى کاشانى، اصغر، مراتب انس با قرآن در روایات، پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن ـ دانشنامه موضوعی قرآن، بازیابی از آدرس اینترنتی www. maarefquran.org .

    الهی­زاده، محمد حسین، تدبر از نگاه قرآن و عترت، آشنایی با تدبر در قرآن، موسسه تدبر در قرآن و سیره، بازیابی از آدرس اینترنتی www.mftqs.com

دوره 6، شماره 11
سال ششم، شماره 11، پاییز و زمستان 1397
اسفند 1397
صفحه 109-126
  • تاریخ دریافت: 18 شهریور 1397
  • تاریخ بازنگری: 07 مهر 1397
  • تاریخ پذیرش: 25 آبان 1397