نوع مقاله : مقاله علمی ترویجی
نویسندگان
1 طلبه سطح چهار حوزه علمیه خواهران
2 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اهل بیت(ع) دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Abu Saʿīd Abān ibn Taghlib was one of the most distinguished members of the Shīʿah community in his time, and provided valuable contributions to the [sciences of the] Holy Qurʾān. The titles of half of his works demonstrates that the Qurʾānic sciences were a major part of his interests. He had a special connection with the Ahl al-Bayt and witnessed the presence of three great Imams. According to the scholars of both schools of thought, he was considered among the foremost Qurʾān reciters and even had his own independent recitation that was well known among the [other] reciters.
The methodology of this research is descriptive-analytical, and it seeks to find out why a unique character such as Ibn Mujāhid, who in the fourth century restricted the recitations and limited them, among all the famous readings, chose only seven recitations which he termed as well-known while all the others were deemed as uncommon. Furthermore, why is it that he did not select Abān ibn Taghlib’s recitation to be among the well-known recitations? According to available sources and the studies that have been carried out, it may be argued that his recitation may not have been fully available in the fourth century, and for this reason, it was not included among the well-known recitations.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
بر مبنای گزارشهای تاریخی برخی از اصحاب از جمله امام علیg،ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود در زمان پیامبرa دارای مصحف و قرائت قرآن بودند که هم ایشان بعدها محور وجوه مختلف قرائت شدند به همین ترتیب در طبقۀ بعدی یعنی تابعین امر آموزش قرائت ادامه مییابد وبا گسترش سرزمینهای اسلامی و فزونی شمارمسلمانان غیر عرب که تمایل به فراگیری قرآن دارند دامنه فعالیت قاریان قرآن گسترش مییابد، چنان که ازقرن دوم عالمان با مصروف کردن اهتمام خود به امرقرائت، دست اندر کارسازماندهی و انسجام علم قرائت شدند و درجریان فراز ونشیبهای علم قرائت، برای اولین بار رسمیت یافتن قرائتهای هفتگانه در اوایل قرن چهارم هجری توسط ابن مجاهد بسیار در خور توجه است که باعث ایجاد تحولی عظیم در این علم شد.
در نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی سعی بر این است که با معرفی یکی از قراء مشهور قرن دوم هجری به نام ابان بن تغلب و بررسی قرائت ایشان و جامعیت علمیاش به این امر پرداخته شود که چرا قرائت ایشان توسط ابن مجاهد درقرن چهارم هجری جزء قرائات مشهور قرار نگرفت اما درمورد پیشینه بحث باید گفت درتمام منابع قدیمی هیچ کتابی به طور مستقل به شخصیت علمی ابان بن تغلب نپرداخته است و فقط در لابه لای کتابهای حدیثی، احادیثی پیرامون شخصیت علمی ایشان، قرائتش و تألیفاتش موجود میباشد. در باره این موضوع بحث زیادی صورت نگرفته است، تنها در کتاب میراث قرآنی ابان ابن تغلب به مواردی اشاره شده است که نیاز به تکمیل دارد.
1. واژهشناسی
قرائت
قرائت در لغت به معنای خواندن است. در زبان عربی آمده است: قَرَءَ: قراءه الکتابَ: کتاب را خواند (قرشی، قاموس قرآن، 1386: 5/ 261) معنای دیگر این کلمه که قابل جمع با معنای اول است، ضمیمه کردن بعضی از حروف و کلمات به بعضی دیگر است که در تلاوت قرآن این اتفاق میافتد. البته به هر جمعی هم قرائت گفته نمیشود (راغب اصفهانی، مفردات قرآن، 1355: 668).
خواندن را از آن جهت قرائت میگویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع میشود. مثلاً وقتی که گروهی را جمع کردی میگویی قرائت القوم (همان) Pوإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَO (اعراف/ 204).
قرآن نیز که از همین ریشه گرفته شده است، در اصل مصدر است. Pانّ علینا جمعَهُ و قرآنهُ فاذا قرأناهُ فاتبع قرآنهO (قیامت/ 17ـ18 ) میتوان در وجه تسمیه قرآن به قرآن این گونه گفت که قرآن کتابی است خواندنی، باید آن را خواند و در معنایش دقت و تدبر نمود و سبب تسمیه این کتاب عظیم به قرآن، خواندن آن است (قرشی، قاموس قرآن، 1386: 45) .
اصطلاح میان علمای علم قرائات، اینگونه تعریف شده است: «هو علم یعرف کیفیة النطق بالکلمات القرآنیة، و طریق أدائها اتفاقا و اختلافا مع عزو کل وجه لناقله». یعنی علم قرائت، علمی است که با آن کیفیت ادا و تلفظ کلمات قرآن کریم و روش ادای آن، چه به صورت متفق میان قراء و چه به صورت اختلافی، همراه با بررسی استناد آن به ناقلش معرفی میگردد (الباز، مباحث فی علم القرائات مع بیان اصول روایه حفص، 1425: 39). برخی نیز قرائات را اینگونه تعریف کردهاند: «القرائات علم بکیفیات أداء کلمات القرآن و اختلافها بعزو الناقلة» (عتر، علوم القرآن الکریم، 1416: 147). این تعریف، تفاوتی با تعریف اول ندارد؛ اما درعینحال حاوی مطالب تعریف اول به نحو اختصار نیز هست.
2. شناخت نامه ابان بن تغلب
یک ـ زندگینامه
ابوسعید أبان تغلب از اعضاء سرشناس و مشهور جامعه شیعه در روزگار خویش. وی از شخصیتهای اسلامی ممتاز و خاصان علوم قرآنی است[1] (سبحانی، طبقات الفقها، 1418: 75 ) با نگاهی به منابع شرح حال روات و مصادر تراجم نگاری هیچ اثری از ثبت سال تولد برای ابان نمییابیم اما چیزی که مشخص است ابان از طبقه پنجم کوفیان پس از صحابی پیامبرa میباشد . غالب دانشمندان تاریخ وفات او را سال 141 هجری و در زمان امامت امام جعفر صادقg اعلام کردهاند. ابان ارتباطی ویژه با اهل بیتb داشته و محضر سه امام، امام زین العابدین، امام باقر و امام صادقb را درک کرده و از عظمت شخصیت او همین بس که نزد سه امام عصر خود، دارای مقام و منزلت ویژهای بوده است به گونهای که امام صادقg او را از روسای شیعه خطاب و برای او حساب ویژهای باز میکرد (مدنی، میراث قرآنی ابان ابن تغلب، 1395).
هنگام ورود به مدینه: ستون مخصوص پیامبر برای او خالی میشد و حلقههای درس گرد او تشکیل میگردید [2] (خوئی، معجم رجال الحدیث، 1413: ).
و به هنگام مرگ ابان ،امام صادقg فرمودند: «أما والله لَقَد أوجع قلبی» (نجاشی، رجال نجاشی، 1407: 10) یعنی به خدا قسم، مرگ ابان، قلبم به درد آورد.
دو ـ جامعیت علمی ابان
نجاشی او را در تمام دانشهای مطرح در آن دوران پیشتاز میداند و بیان میکند، که ابان مقدم در هر فنی از علوم قرآنی، فقه، حدیث، ادبیات، لغت و نحو است و صاحب کتابهای زیادی است [3] (نجاشی، رجال نجاشی، 1407: 11).
ابراهیم النخعی میگوید، ابان در همه علوم متقدم بود من جمله در علوم قرآنی، فقه، حدیث، ادبیات و لغت[4] (ذهبی، تفسیر و مفسرون، 1961: 15/ 1961)
ابان بن تغلب خدمات ارزندهای به ساحت قرآن کریم عرضه داشته است به گونهای که برخی کارهای وی یا پیش از او سابقه نداشته است یا در زمره اولینهای آن عرصه بوده است . عنوان نیمی از تالیفات ابان، بیانگر آن است که مسائل قرآنی، بخش عمدهای از دغدغههای او را تشکیل میداده است. ابان بن تغلب صاحب تالیفات بسیاری بوده است از جمله: کتاب غریب القران ،الفضائل معانی القرآن، القرائات، الاصول فی الروایه علی مذهب شیعه و ایشان صاحب مناظرات زیادی است و نزد سایر قاریان، قرائت منحصر به فردی داشته است . تمام راویان به جز بخاری از ایشان حمایت کردهاند (سبحانی، طبقات الفقها، 1418: 317).
برای وی تالیفاتی است مانند: معانی القرآن، الفضائل، کتاب فی تراجم[6] (عمر کحاله،معجم المولفین، 1323: ).
آیت الله خوئی در مورد ایشان میفرمایند: ایشان صاحب تالیفات بسیاری است مانند معانی القرآن، الفضائل، کتابی در مورد ترجمه[7] (خوئی، معجم رجال الحدیث، 1413: ) .
3. ابان بن تغلب و قرائات
افراد بسیاری در قرون نخستین هجری به حیطههای مختلف به علم قرائات اشتغال داشتند. از این میان برخی به دلایل گوناگون، از شهرت بیشتری برخوردار گشتهاند و برخی نیز در این عرصه دست به تألیف و ثبت قرائات زدند . یکی از این بزرگان که توانست با استفاده از تبحر خود در میدان ادب، لغت، نحو و با بهرهگیری از آموزههای اساتید برجسته، از قاریان زمانه خود شود ابان بن تغلب کوفی است به عقیده سید حسن صدر (صدر، تأسیس للشیعه، 1272 ) و شیخ آقا بزرگ تهرانی (آقا بزرگ طهرانی، الذریه الی تصانیف الشیعه، 17/ 1255 ) بر آن است که ابان بن تغلب نخستین تدوینگر در حوزه قرائت قرآن است اما بررسیها نشان میدهد که پیش از او کسانی دست به تألیف زدند.
فهرستی از مولفان در عرصه قرائات، تا پایان قرن دوم هجری بنابر تحقیق آقای عبدالهادی فضلی بدین شرح است .
1. یحیی بن یعمر (متولد 90 ه ق)؛
2. أبان بن تغلب (م 141 ه ق)؛
3. مقاتل بن سلیمان (م 150 ه ق)؛
4. ابو عمر بن علاء (م 154 ق ) از قراء سبعه؛
5. حمزه بن زیات (م 156 ق ) از قراء سبعه زائد بن قدامه ثقفی (م 161 ق ).
اما با این حال ابان بن تغلب همچنان از پیشگامان علم قرائت محسوب میگردد.
أبان بن تغلب به تصریح دانشمندان فریقین از جمله نجاشی و شیخ طوسی در زمره سرآمدترین قاریان و برخوردار از قرائتی مستقل و مشهور نزد قاریان بوده است.
شیخ طوسی در مورد ایشان چنین گفته است: برای ابان قرائت منفرد و مشهوری است نزد سایر قاریان[8] (طوسی، رجال طوسی، 1415: 17).
در کتاب رجال نجاشی چنین آمده است: برای ابان قرائت مشهوری است نزد سایر قاریان[9] (نجاشی، رجال نجاشی، 1407: 7/ 11).
ابان نزد سایر قراء قاری معروفی بود و ایشان فقیه و لغت دان بود که لغات را از عرب میشنید و از آنها حکایت میکرد و در هر علمی ایشان مقدم بوده است[11] (السعیدان، اتحاف الفقهاء عوامل اختلاف القراءه القرآنیه، بیتا: 4).
این روایات گویای شهرت قرائت أبان است و نیز میتوان متداول بودن قرائت وی را تا مدتها پس از او نتیجه گرفت، باید به این نکته دقت نمود که عدم ذکر قرائت أبان در شمار قرائت مشهور ـ با وجود مستقل بودن و متمایز بودن ـ منافاتی با شهرت قرائت او در دوران متقدم ندارد.
4.بررسی شخصیت ابن مجاهد
وی آخرین کسی است که در مدینه ریاست اقراء را به دست گرفت. شخصیتی بی نظیر که کسی را یارای هماوردی با وی نبود. ایشان ساکن بغداد بود و مولود سال 245 ق و وفات در سال 324 ق (دهخدا، لغتنامه، 1372: ج 1).
از جمله تالیفات وی کتاب القرائات السبع میباشد (یعنی کتاب قرائت ابن کثیر ـ قرائت عاصم ـ قرائت نافع ـ حمزه ـ کسائی ـ ابن عامر و ابی عمر را تحت کتابی به عنوان القرائات السبع جمع آوری کرده است). ایشان از میان قرائات متعدد و گوناگون قرائت قراء (حرمین شریفین)، (عراقین یعنی، بصره و کوفه) شام را انتخاب کرده است چون این قرائات طبق مقیاس او از قرائات صحیح به شمار میرفت.
مهمترین استاد او در قرائت ابوالزعراء عبدالرحمان بن عبدوس میباشد که بارها قرآن را به قرائت نافع، ابو عمرو، حمزه و کسائی نزد او ختم کرده است. هیچ یک از استادان قرائت به اندازه ابن مجاهد شاگرد نداشته است در حلقه درس ایشان حدود سه نفر از مصادر علم قرائت حضور پیدا میکردند (ابن جزری، النشر فی القرائات العشر، بیتا: 1/ 374).
4ـ1. نفوذ سیاسی اجتماعی ابن مجاهد
ابن مجاهد شیخ القراء بغداد بوده است . بی تردید یکی از عواملی که در رسمیت یافتن نظریه قرائتهای هفت گانه وی مؤثر افتاد، شخصیت اجتماعی و نفوذ سیاسی ابن مجاهد بود. ایشان معاصر با الراضی بالله خلیفه عباسی است که دوران خلافتش دوران ضعف بنی عباس است در این بین ابن مجاهد به خاطر ریاست علمیاش و همچنین نزدیکی او به سران حکومت از وی فردی با نفوذ ساخته بود که میتوانست در حوادث اجتماعی زمان خود موثر باشد (پاکتچی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1370: 4/ 582؛ ذهبی، تفسیر و مفسرون، 1961: 1/ 248).
مثلا محاکمه ابن شنبوذ که از قاریان معروف بغداد بود، ایشان به دلیل اختیار قرائت شاذ و عدول از قرائت مشهور جلسه محاکمهای تشکیل داد که در این مجلس ابن مجاهد و گروهی از قاضیان و فقیهان بغداد حضور داشتند. ابن شنبوذ به ترک قرائت خود تن در نداد، اما پس از تحمل ده ضربه شلاق از کردار خود تبری جست و توبه نامهای به خط خود نوشت (قدرت نفوذی ابن مجاهد باعث شد که ایشان که جزء اساتید علم قرائت است محاکمه شود و از قرائت خود دست بردارد).
محاکمه ابن مقسم قاری، مصر، نحوی معروف بغداد،خردهای که بر او گرفتند این است که در قرائت نماز و غیر آن بر این باور بود که میتوان هر قرائتی را اختیار کرد به شرط این که با رسم مصحف موافق و از لحاظ لغت و ادب عرب توجیه پذیر باشد. به فرمان خلیفه القاهر بالله و ابن مجاهد و چند تن از قضات که با وی مناظره کرده و ایشان را وادار به توبه نمودند و کتابهایش را سوزاندند. ابن مجاهد از خلیفه خواست تا از تأدیب او در گذرد ولی ابن مقسم پس از مرگ ابن مجاهد همچنان روش خود را ادامه داد (ذهبی، تفسیر و مفسرون، 1961: 1/ 248).
4ـ2. موقعیت سیاسی فرهنگی بغداد و مرکزیت آن در مکتب سازی قرن چهارم
این شهر از قرنهای اول و دوم موقعیت فرهنگی ـ علمی ممتازی نداشته است، اما در قرنهای سوم و چهارم بعد از این که بغداد پایتخت عباسیان قرار گرفت، موقعیت ممتازی پیدا کرد، علاوه بر آن دانش دوستی خلفای عباسی سبب شد که بغداد مرکز اجتماع علما و دانشمندان گردد و کتابخانههای بزرگی در این شهر تاسیس شد. ولی در قرن چهارم هجری در حوزه کلیه رشتههای علوم اسلامی، جریانی مبنی بر سد باب اجتهاد رواج مییابد، همانگونه که در فقه حکم بر این شد که مکتب فقهی جدیدی پایه ریزی نشود و اهل سنت باید به همان چهار مذهب بسنده کنند. در قرائت نیز همین سیاست حاکم شد و شخصیت صاحب نفوذی همچون ابن مجاهد همت خود را بر این معطوف میدارد که از ظهور و بروز اندیشههای قرای جدید جلوگیری کند و با این عنوان که اختلاف قرائت موجب سرگردانی مردم است چند قرائت خاص را برمیگزیند و در عین حال که در بغداد قاریان دیگری با معیارهای قرای دیگر وجود دارد همت خود را بر این قرار میدهد که به هر وسیله که شده حتی با نفوذ سیاسی، قضائی، رقیبان را از میدان به در کند و نظریه توقف در هفت قرائت را رسمیت بخشد (ابراهیم حسن، تاریخ اسلام السیاسی و الدینی والثقافی والاجتماعی، 1939: 2/ 316).
این که به چه علت ابن مجاهد عدد هفت را برای تحدید قرائات انتخاب کرده است هنوز معلوم نیست، اما با توجه به این که حدیث «انزل القرآن علی سبعه أحرف» در بین مردم منتشر بود و حتی در بعضی تفاسیر مانند تفسیر طبری به هفت قرائت تفسیر شده است (طبری، تفسیر طبری، بیتا: 1/ 5).
مردم خیلی زود متوجه این رابطه شدند و همین امر سبب ترویج قرائت سبع شد، ولی خود شخص ابن مجاهد زیرکانه هیچ حرفی از این حدیث نیاورده که مورد انتقاد قرار نگیرد.
ابن مجاهد در امر تحدید قرائات و انتخاب هر قاری از یک شهر به دلیل نامعلومی نسبت به قراء شهر کوفه اهمیت خاصی قائل بوده و سه قاری از بین قراء سبعه را از شهر کوفه انتخاب کرد (قرائت حمزه، عاصم، کسائی ) با اینکه قرائت غالب در کوفه قرائت حمزه بوده است از سوی دیگر کسانی چون ابوجعفر مخزومی در مدینه و یعقوب حضرمی در بصره دارای قرائت رایج و مشهوری بودهاند. اگر ابن مجاهد به دنبال جمعآوری قرائت مشهور بود، باید قرائت ایشان را نیز رسمیت میبخشید. به نظر میرسد که ابن مجاهد از تعالیم کوفی به ویژه قراء تاثیر زیادی پذیرفته و همین تمایلات کوفیگرایانه باعث شد وی به قاریان این شهر اهمیت بیشتری دهد (پاکتچی، احمد، 1370: 4/ 583).
به هر جهت کار ابن مجاهد نشان از آن دارد که ایشان مخالف مصحف و ضعف سند را از عوامل شذوذ قرائت میدانسته و در کتاب السبعه نیز بارها به عامل سوم، یعنی مخالفت با عربیت اشاره کرده است و از مطالعه کتاب السبعه آشکارا بر میآید که ابن مجاهد صرفا یک انتقال دهنده قرائت نبوده بلکه آن را نقد میکرده است.
بدون شک ریاست و نفوذ ابن مجاهد از علل اساسی بود که موجب شد تا قرائت سبع در میان اهل قرائت جایگاهی استوار یابد به طوری که در همان نیمه اول سده چهارم هجری چندین کتاب در قرائات سبع تألیف شده است (فضلی،تاریخ قرائات قرآن کریم، بیتا: 143ـ144).
5. تحلیل و بررسی
نوشتار حاضر درصدد یافتن جواب این سوال است که چرا شخصیتی بینظیر مانند، أبان تغلب که محضر سه تن از امامان بزرگوار امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادقb را درک کرده است و دارای کتاب القرائات میباشد جزء قراء سبعه نمیباشد، به بیانی دیگر در قرن چهارم که ابن مجاهد تصمیم به تحدید قرائات کرده است و هفت نفر را به عنوان قراء سبعه (و قرائتهای مشهور) معرفی میکند، علت اینکه ایشان جز قراء مشهور نمیباشند چیست؟ در ادامه به یک سری ادله پرداخته و سعی میشود با توجه به منابع موجود تا حدی جواب داده شود.
5ـ1. پرسش اول: چه عواملی در امر تحدید قرائات توسط ابن مجاهد مؤثر بود؟
پاسخ: با توجه به بررسی زندگی نامه و علل تحدید قرائات توسط ابن مجاهد میتوان اینطور نتیجه گرفت که مولفههای موثر در پیدایش و رسمیت یافتن قرائتهای هفتگانه عبارتند از:
1. شخصیت علمی برجسته و ممتاز ابن مجاهد؛
2. پایبندی ابن مجاهد به مکتب کوفه در نحو و قرائات؛
3. نفوذ سیاسی ابن مجاهد و نزدیکی وی با وزرای حکومت اسلامی و علاقه عمومی حکومت به ابان، دادن به اجتهاد در همه علوم؛
4. موقعیت ممتاز شهر بغداد و علمای آن در جهت دهی به سایر علما؛
5. زیرکی و فراست ابن مجاهد در شناخت و استفاده از موقعیتها و دریافت علایق روانی اجتماعی هم عصر خود؛
6. علاقه عمومی به از بین رفتن اختلافات در قرائتها.
5ـ2. سوال دوم: آیا میتوان بیان کرد که قراء سبعه از نظر تاریخی مقدم بر ابان بن تغلب هستند و علت واقعی انتخاب آنها و برتریشان بر ابان به علت تقدم زمانی است؟
پاسخ: قراء سبعه از نظر تاریخی عبارتند از:
1. ابوعبدالله نافع متوفای سال 176؛ 2. عبدالله بن کثیر مکی متوفای سال 120؛ 3. عاصم بن ابی النجود الاسدی متوفای سال 131؛ 4. حمزه بن حبیب زیات متوفای سال 156؛ 5. ابوالحسن کسایی متوفای سال 179؛ 6. ابو عمر بن علا بصری متوفای سال 154؛ 7. ابن عامر دمشقی متوفای سال 118 (خوئی، البیان، 1384 )؛ 8. ابان بن تغلب متوفای سال 141 ق (بغدادی، هدیه العارفین، 1920).
در زمان امام صادقg، به طوری که واضح است تمامی قراء سبعه در قرن دوم میزیستهاند و ابان بن تغلب نیز در همان عصر میزیسته است یعنی اینگونه نبوده است که شاید ابان بعد از قراء سبعه بوده و ابن مجاهد این هفت نفر را به عنوان قراء سبعه معرفی کرده است به علت اینکه آنها مقدم بر ابان هستند.
5ـ3. پرسش سوم: آیا میتوان ادعا کرد که قرائت قراء سبعه درمیان مردم مشهور بوده اما قرائت ابان از چنان شهرتی برخوردار نبوده است؟
پاسخ: ابان بن تغلب به تصریح دانشمندان فریقین در زمره سرآمدان قاریان و برخوردار از قرائتی مستقل و مشهور نزد قاریان بوده است، در این رابطه در رجال نجاشی چنین آمده است: «برای ابان ابن تقلب قرائتی مشهور نزد سایر قاریان است»[11] (نجاشی، رجال نجاشی، 1407: 11). نیز شیخ طوسی در باره ابان تغلب آورده است: «برای ابان رضی الله عنه قرائت منفردی است»[12] (طوسی، رجال طوسی، 1415: 17). همچنین آیت الله خویی بیان میکند:
«که ابان ابن تغلب قرائت منفردی است، و نزد سایر قراء مشهور میباشد» (خوئی، معجم رجال الحدیث، 1413).
به من خبر داده است ابوالحسن التمیمی، گفت حدیث کرده است بر من احمد بن محمد بن سعید گفت حدیث کرده است بر من محمد بن یوسف الرازی المقدری در قادسیه سال 281 گفت حدیث کرده است بر من ابونعیم فضل بن عبدالله عباس بن معمد عضدی طالقانی ساکن سواد بصره در سال 255 گفت حدیث کرده است بر من محمد بن موسی بن ابن مریم صاحب لولو گفت شنیدم ابا بن تقلب که کسی قاریتر از این نیست و ذکر کرده قرائتش را از اول تا آخر»[13] (خویی، معجم رجال الحدیث، 1413).
ابن جزری نیز ابان بن تغلب را فردی جلیل معرفی نموده است که بر عاصم، ابو عمر شیبانی، طلحه بن مصرّف و اعمش قرائت کرده است، در ضمن او را یکی از سه قاری میداند که قرآن را بر اعمش ختم کرده است (مدنی، میراث قرآنی ابان ابن تغلب، 1394).
5ـ4. پرسش چهارم: آیا میتوان ادعا کرد که کتاب القرائات او تا قرن چهارم باقی نمانده بود و انتخاب قراء سبعه توسط ابن مجاهد به این دلیل است که کتاب القرائات تمام قراء سبعه به صورت مکتوب و مدون موجود بوده و ابن مجاهد کتابش یعنی السبعه را بر اساس قرائات قراء سبعه نوسته است .
پاسخ: ابان بن تغلب که از قاریان مشهور زمان خود به شمار میرود بنابر اسناد موجود و به گفته ابن ندیم دارای تصنیف مستقلی با عنوان کتاب القرائات بوده است (ابن ندیم، الفهرست، 1377: 302).
ایشان کتاب غریب القران را نوشته است (مازندرانی، منتهی المقال فی احوال الرجال، 1416).
آیت الله خویی در باره ابان مینویسد:
«ابان مقدم در هر علمی بود از علوم قرآن و فقه و حدیث و ادبیات و لغت و نحو و برای اوست کتابهایی مانند غریب القرآن و کتاب فضائل»[14] (خویی، معجم رجال الحدیث، 1413).
میرزا محمد مشهدی درباره ابان ابن تغلب چنین مینگارد:
«ایشان صاحب کتاب معانی القران، القرائات، الفاظ فی قریب القران است (مشهدی، تفسیر کنز الدقائق، 1386: 7).
بر اساس این که وی از تابعان قدیمی بوده اما میتوان او را از پیشتازان تالیف در زمینه قرائات دانست و از آن جایی که ابن ندیم در کتاب الفهرست خود تصریح به کتاب قرائات ابان دارد حتما در زمان ابن مجاهد هم موجود بوده است.
5ـ5. سوال پنجم: آیا میتوان ادعا کرد که قرائت ابان از لحاظ ادبی و قواعد نحوی دچار اختلالات میباشد و به همین دلیل ابن مجاهد قرائت او را برنگزیده چرا که مطابق با قواعد عربی نبوده است .
پاسخ: ادیب شناسان، ابان بن تغلب را در شمار ادیبان برجسته ذکر میکنند، تلاش او در این زمینه به حدی بوده که نجاشی او را در زمره لغت شناسان میداند که از متن عربها لغات را میشنیده و از آنان حکایت میکرده (مازندرانی، منتهی المقال فی أحوال الرجال، 1416)
«او قاری محدث، ادیب،لغوی و نحوی است»[15] (عمر کحاله،معجم المولفین، 1323)
صاحب تفکر بودن در علم قرائت و غریب القرآن، مستلزم داشتن پشتوانههای ادبی لغوی و نحوی قوی و مستحکم است، در میان گزارشهایی که از ابان به جا مانده است، موارد بسیاری در تأیید این مطلب مشاهده میشود. تنها یک مورد از این موارد اینکه در زمان امام صادقg مردی را که از شام آمده بود و طلب مناظره با ایشان را داشت، امام وی را به ابان ارجاع داد و ابان هم بر او غلبه یافت (مجلسی، بحارالانوار، 1392: 47/ 407).
نتیجه
ابن مجاهد در گزینش قاریان از هر شهری کسی را انتخاب نمود که مردم آن دیار بر قرائت او اتفاق داشتند چنان که انطاکی نیز از هر شهر یک نفر را برگزیده بود، ولی ابن مجاهد از شهر کوفه افزون بر قرائت حمزه دو قرائت دیگر یعنی قرائت عاصم و کسایی را نیز اضافه کرد با اینکه قرائت غالب در کوفه قرائت حمزه بوده است. از سوی دیگر کسانی همچون ابوجعفر مخزومی در مدینه، یعقوب حضرمی در بصره و همچنین ابان دارای قرائتی مشهور بودند و اگر ابن مجاهد به دنبال جمعآوری قرائت مشهور بود باید قرائت ایشان را نیز رسمیت میبخشید.
در ضمن باید متذکر شد که قاریان از شهرهای مختلف از جمله بغداد با این کار ابن مجاهد مخالف بودند و معیارهای ابن مجاهد را در قرائت نپذیرفتند و ایشان با این کارش مورد توبیخ قرار گرفت. با توجه به این که ابن شنبوذ سازگاری قرائت با رسم الخط و ابن مقسم صحت سند را شرط صحت قرائت نمیدانستند، در مییابیم که این دو شرط از نظر وی برای صحت قرائت لازم بوده است. از سوی دیگر وی به سازگاری با قواعد نحو عربی اهمیت میداده است، ولی اگر شهرت بومی قاری از نظر وی شاخص مهمی در گزینش بوده، چرا قرائت یعقوب و ابوجعفر را که شهرت زیادی در بصره و مدینه داشت را انتخاب نکرد که همین امر موجب اعتراض هایی نسبت به وی شد، مخالفان میپرسیدند قرائت یعقوب و کسائی از لحاظ دارا بودن شروط 3 گانه چه تفاوتی دارند، و برخی از انتقادها نیز مربوط به انحصار قرائات معتبر به عدد هفت است زیرا دلیل موجهی در عقل و نقل ندارد، حال جای آن است که از شخصیتی بی نظیر و علمی مانند، ابن مجاهد، پرسید که قرائت ابان بن تغلب که هم عصر قراء سبعه است از لحاظ سندی دارای هیچ اشکالی نیست چرا که ایشان محضر سه تن از امامان بزرگوار را درک کرده است و قطعا سند قرائت ایشان به ائمه برمیگردد و نزد آنان قرائت را فرا گرفته است که امام سجاد و امام باقر و امام صادقb نیز قرائتشان به علی بن ابی طالبg و قرائت علیg نیز به پیامبرa میرسد. قطعا قرائت ایشان که طبق بررسیهای این پژوهش نحوی و لغوی است دارای اشکالاتی از لحاظ مطابقت با قواعد عربی ندارد. قرائت ابان به صورت مکتوب موجود بوده است و دارای شهرت هم بوده،اما باز هم اشکال همچنان باقی است که چرا قرائت ایشان از نظر ابن مجاهد رسمی نبوده وجزء قرائتهای هفتگانه محسوب نشد تنها پاسخی که نگارنده بعد از بررسیهای طولانی در کتب مربوطه میتواند داشته باشد است شاید قرائت ایشان به صورت کامل تا قرن چهارم هجری موجود نبوده است اما قرائات قراء سبعه به صورت مکتوب و کاملتر از ابن مجاهد موجود بوده و همین آمر باعث گزینش قرائات ابان ومعرفی به همگان به عنوان قرائات مشهور گردید.
پیوستها
[1] و کان أبان من الشخصیات الاسلامیه التی امتازت باتقاد الذهن و الاختصاص بعلوم القرآن.
[2] تقوضت الیه الحق و أخلیت له ساریه النبیa، حلقههای درس گرد او حلقه میزدند.
[3] و کان أبان مقدما فی کل فن من العلم فی القرآن و الفقه و الحدیث و الأدب و اللغه و النحو و لَهُ کتب.
[4] کان أبان مقدما فی کل فن من العلم فی القرآن و الفقه و الحدیث و الأدب و اللغه و النحو.
[5] و لابان بن تغلب کتب منها غریب القرآن – الفضائل معانی القرآن – القراءات الأصول فی الروایه علی مذهب الشیعه و له مناظرات و مجادلات و قراءه للقرآن مفرده مقدرّه عند القراء و روی له أصحاب الکتب الاالبخاری.
[6] لَهُ من المولفات ـ معانی القرآن ـ الفضائل ـ کتاب فی تراجم
[7] و کان أبان مقدما فی کل فن من العلوم فی القرآن و الفقه و الحدیث و الأدب و اللغه و النحو و له کتب منها تفسیر غریب القرآن و کتاب الفضائل.
[8] و لِأبان رضی الله قراءه مفرده،مشهوره عند القراء.
[9] و لِأبان قراءه مفرده مشهوره عند القراء.
[10] انّه کان قارئا من وجوه القراء فقیها لغویا سمع من العرب و حکی عنهم و کان مقدما فی کل فن من العلم فی القرآن و لأبان قراءه مفرده مشهوره عند القراء . أخبرنا أبوالحسن التمیمی عن أحمد بن سعید عن محمد بن یوسف رازی عن أبی نعیم عن محمد بن موسی صاحب الولو قال سمعت أبان بن تغلب و ما رأیت أحدا أقرء منه و ذکر قراءتَهُ الی آخرها.
[11] و لِأبان قراءه مفرده مشهوره عند القراء.
[12] و لِأبان رضی الله عنه قراءه مفرده.
[13] أخبرنا أبوالحسن التمیمی، قال حدثنا أحمد بن محمد بن سعید قال حدثنا محمد بن یوسف الرازی المقدری با القادسیه سنه احدی و ثمانین و مأتین قال حدثنی أبونعیم الفضل بن عبدالله بن عباس بن معمد الازدی الطالقانی ساکن سواد بصره سنه خمس و خمیسن و مأتین قال حدثنا محمد بن موسی بن أبی مریم صاحب الولو قال سمعت أبان بن تغلب: و مارأیتُ أحدا أقرأ منه قط و ذکر قراءتَهُ الی آخر ها تقراء القرآن من اولِهِ الی اخره.
[14] و کان أبان مقدما فی کل فن من العلوم فی القرآن و الفقه و الحدیث و الأدب و اللغه و النحو و له کتب منها تفسیر غریب القرآن و کتاب الفضائل
[15] هو قاری، محدث، ادیب، لغوی، نحوی.
منابع
نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم: منشورات جامعه المدرسین، 1407ق.